• En
  • شنبه 29 اردیبهشت 1403

اندیشه‌ها و راهبردها(9)- «فرهنگ پژوهش و امر توسعه»


مقدمه:

ضرورت همراهی توسعه با امر فرهنگ و بالعکس جزء اصول اساسی در برنامه‌ریزی‌های مرتبط با توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شمار می‌رود.
امروزه و در شرایط الگوبرداری از طرح‌های توسعه‌ای موفق، با این تأکید جدی مواجه هستیم که ضرورت توجه به فرهنگ بومی را در تیررس نگاه خود باید دید. به عبارتی، چنانچه از یک الگوی موفق، کشوری می‌خواهد نمونه‌سازی کند، ضرورت هم‌آوا ساختن طرح با مبانی فرهنگی کشور بهره‌بردار سفارش می‌شود.
علاوه بر موارد فوق، زاویه دیگری نیز وجود دارد که طی آن به موضوع اثرپذیری جامعه از توسعه توجه می‌شود. به عنوان مثال، بحث عدالت اجتماعی و توسعه. در این ارتباط «عدالت» بحثی اجتماعی است و چنانچه امر توسعه بر جامعه به لحاظ توسعه‌یابی اثر قابل توجه بگذارد، با چگونه راهبردی می‌توان اثرات مثبت را نشر و گسترده نموده و اثرات منفی را سد کرد.
با توجه به نکات فوق است که در حال حاضر شاهد هستیم که چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای در حال توسعه «پیوست»های فرهنگی- اجتماعی با توجیه‌های اجتماعی، اقتصادی، فنی و فرهنگی جزء هر طرح توسعه‌ای قرار دارند.
البته تحلیل چنین پیوست‌ها، مقصد و منظور این گفتار نیست و هدف موردنظر از عناصر و تاکیدهای دیگری تشکیل شده است که می‌باید آن‌ها را در سطح کلان نشر فرهنگ به ویژه آنجا که به امر توسعه باز می‌گردد، مورد توجه قرار داد.
به طور کلی هدف ارائه تحلیلی است که بر اساس آن‌ها بتوان به فهم همگانی و نشر عمومی «فرهنگ پژوهش» اهتمام ورزید تا به موجب ارتقای چنین شناختی نسبت به موضوع توسعه و سامانه‌های کنشی و رفتاری آن یعنی «طرح و توسعه» آگاهی یابیم.
 این مقاله قصد رسیدن به چنین هدفی دارد. این هدف و به طور طبیعی می‌تواند در جایگاه خود، راهبردی دقیق برای طراحی طرح‌های توسعه‌گرا از سوی کانون‌های مالی، مبانی و بسترهای سرمایه‌گذاری، حوزه‌های پولی، بازارهای بورس و از آن جمله اجزای عملکردی صندوق‌های ثروت ملی در انواعی از ساختارهای خود (مانند صندوق‌های بیمه، صندوق‌های بازنشستگی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های توسعه و ...) باشد.

پژوهش و امر توسعه
درک و طبیعت بررسی‌های علمی، امکانی را فراهم می‌آورد تا به موجب آن بتوانیم فرآیندهای حین اقدام برای انجام یک «طرح» و اثرهای متقابل بین «طرح» و محیط‌های پیرامونی (محیط‌های اجتماعی- فرهنگی، ساختارهای فیزیکی، رفتارهای اجتماعی، محیط‌زیست، کنش و واکنش‌های اجتماعی اعم از طبقات اجتماعی و اقشار و ...) همچنین اثرهای تبعی پس از اجرای طرح (آینده) را بشناسیم.
درک و طبیعت بررسی‌های علمی، ابزاری نیز برای ارائه داوری‌های بخردانه است. امکانی که اولین خاصیت منطقی آن، دوری‌گزینی از تصمیم‌های شتاب‌زده و گزینه‌های از سر تعجیل و یا اضطرار است.
درک و طبیعت بررسی‌های علمی، بیشترین کوشش‌های فکری را متوجه ایجاد پیوند بین «دسترسی‌ها و یافته‌های علمی و آکادمیک» با حوزه‌‎های «عمل و اقدام» می‌سازد و به این ترتیب امکان دمیدن روح فراورده‌های علمی را به کاربردهای نوین از تکنولوژی فراهم می‌آورد.
درک و طبیعت بررسی‌های علمی، مبادرت به ترویج این فرهنگ می‌کند که در چارچوب امر فرهنگی بپذیریم که «عمل و اقدام» در حوزه اجرا یک مساله «رفتاری- کنشی» است. رفتار و کنشی که اگر «فرمان عمل» به دست ماست اما «اندیشه برای عمل و اقدام» در دستان منطق، قدرت استدلال و فکر و پژوهش است به این معنا که هر چه این غنی‌تر، آن‌ یک (فرمان و عمل) بهتر.
درک و طبیعت بررسی‌های علمی، روندی برای ارتقای دانش عمومی در خصوص موضوع‌های مرتبط با زندگی، جریان عمومی و حرفه‌ای کار و اشتغال، سلامت تن و روان، محیط‌زیست و خلاصه هر آنچه که به «انسان و جامعه و کار و زندگی» باز می‌گردد مربوط می‌شود. بر همین اساس بر رسالت اجتماعی اندیشمندان، فرهیختگان و دانشمندان در حوزه‌های مختلف علوم تأکید دارد.
در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، پیوسته کوشش می‌شود تا بر جنبه‌های اجتماعی ساختن و کاربردی نمودن دانش‌های نظری و علوم پایه تلاش شود و به همین منظور جریان هموار سازی امر پژوهش در قالب پژوهش‌های کاربردی، یکی از جمله‌ اقدام‌های بنیادی است.
این چنین نگاهی، سبب شده است تا بر بن مایه‌های پژوهش و بر بنیان اصیل آن، مقوله‌های تازه‌تری پا به حیات گذارند که آن‌ها را می‌توانیم در مضمون‌هایی چون «پیوست‌های اجتماعی» واحدهای تحقیق و توسعه و یا واحدهای طرح و توسعه، مشاهده کنیم.
یونسکو در سال 1988، موضوع فعالیت‌های تحقیق و توسعه را چنین تعریف کرد:
تحقیق و توسعه، عبارت از فرایندهای پویا و به هم پیوسته‌ای است که از تحقیقات پایه‌ای (بنیادی)، توسعه‌ای و کاربردی تشکیل شده است. نتایج حاصل از این فرایندها، جزء نتایج مرتبط با «تولید علم و دانش» تلقی می‌شود. همین سازمان فرهنگی و با نگاه اجتماعی در سال 1980 (هشت سال پیش از ارائه تعریف فوق)، فعالیت‌های تحقیق و توسعه‌ای را چنین توصیف کرده بود:
هر گونه فعالیت منسجم و خلاقانه، در جهت افزایش سطح دانش و دانایی و علم، اعم از دانش مربوط به انسان، فرهنگ، جامعه و استفاده از این دانش برای پرداختن به کاربردهای جدید.
تجربه‌های کلی پس از دهه 1920 میلادی به بعد، یعنی دهه‌های بعد از جنگ اول جهانی (1918- 1914)، نشان دهنده این مفهوم عینی و قابل لمس است که «تحقیق و توسعه» به صورتی جدی، محور فعالیت خود را حول «علوم و فن‌آوری» سازماندهی کرده است. به مفهوم دیگر «تحقیق و توسعه» پیش درآمدی برای تولید علم است.
البته باید یادآوری کرد که مفاهیم ارائه شده در فوق هیچ‌گاه نافی فعالیت‌های «تولید دانش و علم» و «کشف و اختراع» در حوزه دانش و صنعت و یا محدود کردن این موضوع فقط به قرن بیستم نیست؛ چرا که در هر فرازی از تاریخ «تفکر» آدمی، جریان داشته و فعالیت «فکر» نیز چیزی نیست به جز تفکر، طرح پرسش و تحقیق و پژوهش برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های انسانی که با هدف توسعه‌ی دامنه‌های علم و فن‌آوری و محصولات دانشی طرح می‌شود.
همیشه جریان تفکر و تدبیر و راه‌جویی، جاری و ساری است و پیوسته حاصل از این جریان فکری، جامعه‌های بشری به بسیاری از داشته‌ها دست‌یافته‌اند، اما ذکر سال‌ها و تأکید بر وقوع اتفاق‌های خاص در سال‌هایی مشخص و آن هم به طور عمده در قرن بیستم، صرفاً بیانگر یک یا نقاطی از یک سری فرایند به هم مرتبط و یا در حد بیان یک یا چند نقطه عطف در چارچوب برنامه‌های خاص تولید دانش و فن‌آوری است.
در این نقاط عطف و فرایندهای به هم مرتبط و هم‌افزا، آن چه که اهمیت اصلی را بیان می‌کند، موضوع «سازمان یافتگی و ساختاریابی و به سامان شدن یافته‌های جدید است که در قالب شناسنامه‌دار شدن فعالیت‌ها، نامی مشخص به خود گرفته است و به این ترتیب، به هویت، نام و معنایی که بر همگان آشناست دست یافته‌اند».
امروزه، نام‌هایی چون تحقیق و توسعه، طرح و توسعه، پارک‌های علم و فن‌آوری، پردیس‌ها و ... هر چند که نام‌گذاری‌های جدیدی را نشان می‌دهند لیکن محتوای آن‌ها، از قدمتی دیرین برخوردارند که ریشه در تاریخ دارد و این نام‌های جدید، آن چه هستند که وجه محتوایی، شکل و نظم یافتگی آنها را در قالب یک «سامانه» مشخص نشان ‌می‌دهد. این سامانه‌ها، ترسیم کننده فضایی کلی هستند که به «فهم همگانی علم» و «کاربردی ساختن یافته‌های علمی» یاری می‌رسانند.
نتیجه آن که:
به هر تقدیر، آنچه که مورد تأکید و توجه است، بستر اصلی پژوهش است که همواره و به عنوان پشتوانه‌ای برای سامانه‌هایی چون «پیوست‌های اجتماعی»، «تحقیق و توسعه» و «طرح و توسعه»، حامل نقش‌های کلیدی است. همواره باید در نظر داشت که پیوندی اساسی بین «پژوهش» با جنبه‌های توسعه و علم و موقعیت‌های واقعی زندگی برقرار است و همین ماهیتی است که از آن، این نتیجه‌گیری به عمل می‌آید که:
«پژوهش» به مثابه یک «فرهنگ»، هدایت کننده «رفتارهای اجرایی و عملیاتی برنامه‌های توسعه» است.
در جهان جهانی شده معاصر که دیگر، هیچ مرزی سیاسی یا جغرافیایی مانعی برای سرمایه‌گذاری در جامعه‌های هدف و مشتریان بالقوه نیست، شناخت فرصت‌های سرمایه‌گذاری بهینه، از جمله راهبردها برای پای نهادن به بازارهای تولید و مصرف است. تحصیل این شناخت به پشتوانه امر پژوهش ممکن می‌شود و از همین روی است که پرداختن به امر پژوهش بعد دیگری از امر سرمایه‌گذاری برای تحقق امر توسعه اجتماعی و اقتصادی است. این راه کاری مستقیم برای دخالت دادن امر فرهنگ به موضوع توسعه است.

امتیاز به خبر :