مدیریت ریسک فرآیندی حیاتی است که برای تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می شود.
مجتبی قلیپور- مدیریت ریسک فرآیندی حیاتی است که برای تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می شود. مدیریت ریسک شامل شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک در یک سرمایه گذاری و تصمیم گیری در مورد پذیرش یا عدم پذیرش آن ریسک با توجه به بازده مورد انتظار برای سرمایه گذاری است. برخی از معیارهای رایج ریسک عبارتند از: انحراف استاندارد، نسبت شارپ، بتا، ارزش در معرض خطر (VaR)، ارزش شرطی در معرض خطر (CVaR) و R-squared.
نکات کلیدی
- مدیریت ریسک همان آنالیز بازده یک سرمایه گذاری در مقایسه با ریسک آن است با این انتظار که درجه بیشتری از ریسک با یک بازده مورد انتظار بالاتر؛ جبران شود.
- ریسک - یا احتمال یک زیان- را می توان با استفاده از روش های آماری که پیش بینی کننده های تاریخی ریسک و نوسان سرمایه گذاری هستند، اندازه گیری کرد.
- تکنیک های رایج مدیریت ریسک شامل: انحراف استاندارد، نسبت شارپ و بتا می باشد.
- ارزش در معرض خطر و سایر انحرافات نه تنها تأثیر بالقوه دلار را کمیت می کند، بلکه سطح اطمینان احتمال یک نتیجه را ارزیابی می کند.
- مدیریت ریسک همچنین بر ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک نظارت می کند، دو نوع ریسک که بر همه سرمایه گذاری ها تأثیر می گذارد.
- انحراف معیار (SD)
انحراف استاندارد، پراکندگی (dispersion) داده ها را از مقدار مورد انتظار (expected value) آن اندازه گیری می کند. انحراف استاندارد معمولاً برای اندازه گیری نوسانات تاریخی (historical volatility) مرتبط با یک سرمایه گذاری نسبت به نرخ بازده (rate of return) سالانه آن استفاده می شود. این نشان می دهد که چه مقدار از بازده فعلی از بازده عادی تاریخی مورد انتظار خود انحراف دارد. به عنوان مثال، سهامی که دارای انحراف استاندارد بالایی است، نوسانات بیشتری را تجربه می کند و بنابراین ریسک پذیرتر محسوب می شود.
انحراف استاندارد در رابطه با میانگین بازده سرمایه گذاری برای ارزیابی پراکندگی نتایج تاریخی بسیار مفید است.
مهم: انحراف استاندارد با تقسیم جذر مجذور تفاوتها از میانگین سرمایهگذاری بر تعداد اقلام موجود در مجموعه داده، محاسبه میشود.
جایگزینی برای انحراف استاندارد، نیمه انحراف (semi-deviation) است، ابزار اندازه گیری که تنها بخشی از مشخصات ریسک سرمایه گذاری را ارزیابی می کند. نیمه انحراف به طور مشابه با انحراف استاندارد محاسبه می شود، اما می توان از آن برای بررسی خاص فقط جنبه نزولی (downside) یا ریسک بالقوه ضرر سرمایه گذاری استفاده کرد، زیرا فقط نیمی از منحنی توزیع تعیین می شود.
- نسبت شارپ (SR)
نسبت شارپ عملکرد سرمایه گذاری را با در نظر گرفتن ریسک های مرتبط اندازه گیری می کند. برای محاسبه نسبت شارپ، نرخ بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار کلی یک سرمایه گذاری حذف می شود. سپس بازده باقی مانده بر انحراف استاندارد سرمایه گذاری مرتبط، تقسیم می شود. نتیجه نسبتی است که بازده خاص یک سرمایهگذاری را با سطح نوسان مرتبطی که سرمایهگذار باید برای نگهداری سرمایهگذاری فرض کند، مقایسه میکند. نسبت شارپ به عنوان شاخصی عمل می کند که آیا بازده یک سرمایه گذاری ارزش ریسک مرتبط را دارد یا خیر.
یکی از تغییرات نسبت شارپ، نسبت سورتینو (Sortino ratio) است که اثرات حرکت رو به بالا قیمت را بر انحراف استاندارد حذف میکند تا بر توزیع بازدههایی که کمتر از هدف یا بازده مورد نیاز هستند، تمرکز شود. نسبت Sortino همچنین نرخ بازده بدون ریسک را در شمارشگر فرمول حذف می کند.
نسبت شارپ هنگام ارزیابی گزینه های مختلف بسیار مفید است. این اندازه گیری به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا به راحتی درک کنند که کدام شرکت ها یا صنایع بازده بالاتری را برای هر سطح معینی از ریسک ایجاد می کنند.
مهم: نسبت شارپ با کم کردن نرخ بازده بدون ریسک از بازده کل سرمایهگذاری محاسبه میشود. سپس، این نتیجه را بر انحراف استاندارد بازده اضافی سرمایه گذاری تقسیم کنید.
یکی دیگر از تغییرات نسبت شارپ، نسبت ترینور (Treynor Ratio) است که بتای پورتفولیو را با بقیه بازار ادغام می کند. بتا معیاری برای سنجش نوسانات یک سرمایه گذاری در مقایسه با بازار عمومی است. هدف نسبت ترینور تعیین این است که آیا سرمایهگذار بهخاطر ریسکهای بیشتر در بازار به طور عادلانه جبران میشود یا خیر. فرمول نسبت ترینور با تقسیم بتای سرمایه گذاری از بازده پرتفوی منهای نرخ بدون ریسک محاسبه می شود.
- بتا
بتا میزان ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار یا بخش (sector) را نسبت به کل بازار سهام اندازه گیری می کند. بازار همیشه معیار بتا است که یک سرمایه گذاری با آن مقایسه می شود، و بازار همیشه بتای یک دارد.
اگر بتای یک اوراق بهادار برابر با یک باشد، اوراق بهادار دقیقاً همان مشخصات نوسان بازار گسترده را دارد. یک اوراق بهادار با بتای بیشتر از یک به این معنی است که نوسانات بیشتری نسبت به بازار دارد. اوراق بهادار با بتا کمتر از یک به این معنی است که نوسانات آن کمتر از بازار است.
بتا هنگام مقایسه یک سرمایه گذاری با بازار گسترده بسیار مفید است.
مهم: بتا با تقسیم کوواریانس بازده مازاد یک سرمایه گذاری و بازار بر واریانس بازده مازاد بازار بر نرخ بدون ریسک محاسبه می شود.
بتا همچنین می تواند برای اندازه گیری مقیاس نوسانی که یک اوراق بهادار در مقایسه با بازار دارد، استفاده شود. برای مثال، فرض کنید بتای یک اوراق بهادار برابر 1.5 باشد، این اوراق بهادار 50 درصد بی ثبات تر از بازار در نظر گرفته می شود. بتا هنگام مقایسه بین اوراق بهادار مفید است - در یک نگاه، بتا به راحتی تشخیص می دهد که سرمایه گذاری با بتای 1.5 نسبت به سرمایه گذاری با بتای 1.3 بی ثبات تر است.
- ارزش در معرض خطر (VaR)
ارزش در معرض خطر (VaR) یک معیار آماری است که برای ارزیابی سطح ریسک مرتبط با پورتفولیو یا شرکت استفاده می شود. VaR حداکثر تلفات احتمالی را با درجه ای از اطمینان برای یک دوره مشخص اندازه گیری می کند. به عنوان مثال، فرض کنید یک سبد سرمایه گذاری دارای 10% VaR یک ساله 5 میلیون دلاری است. بنابراین، این سبد دارای 10 درصد احتمال از دست دادن 5 میلیون دلار در یک دوره است.
نکته: زمانی که میخواهید یک نتیجه خاص و احتمال (likelihood) وقوع آن نتیجه را ارزیابی کنید، VaR بسیار مفید است.
چندین روش مختلف برای محاسبه ارزش در معرض خطر وجود دارد که هر کدام فرمول خاص خود را دارند:
- روش شبیهسازی تاریخی (historical simulation) سادهترین روش است، زیرا دادههای بازار قبلی را در یک دوره مشخص میگیرد و آن نتایج را در وضعیت فعلی سرمایهگذاری اعمال میکند.
- روش پارامتری (parametric method) یا روش واریانس کوواریانس زمانی که با مجموعه داده های بزرگتر سروکار داریم مفیدتر است.
- روش مونت کارلو برای پیچیده ترین شبیه سازی ها مناسب است و احتمال ریسک برای هر عامل ریسک را مشخص می کند.
- ارزش مشروط در معرض خطر (CVaR)
ارزش مشروط در معرض خطر (CVaR) یکی دیگر از معیارهای ریسک است که برای ارزیابی ریسک دنباله (tail risk) سرمایه گذاری استفاده می شود. CVaR که به عنوان بسط VaR مورد استفاده قرار می گیرد، احتمال شکست VaR را با درجه خاصی از اطمینان ارزیابی می کند و به دنبال ارزیابی این است که چه اتفاقی برای سرمایه گذاری فراتر از حداکثر آستانه ضرر آن می افتد. این اندازه گیری نسبت به رویدادهایی که در انتهای یک توزیع اتفاق می افتد، حساس تر است.
نکته: CVaR برای سرمایهگذارانی که میخواهند حداکثر زیان احتمالی را برای نتایجی که احتمال وقوع آماری کمتری دارند، بدانند؛ بسیار مفید است.
به عنوان مثال، فرض کنید یک مدیر ریسک معتقد است که میانگین زیان یک سرمایه گذاری 10 میلیون دلار -برای بدترین شرایط یک درصد از نتایج ممکن برای یک پورتفولیو- است. بنابراین، CVaR یا کسری مورد انتظار (expected shortfall) 10 میلیون دلار برای این بخش یک درصدی منحنی توزیع سرمایهگذاری است. ضرر VaR برای این سرمایهگذاری احتمالاً کمتر از 10 میلیون دلار خواهد بود، زیرا ضرر CVaR اغلب از مرز توزیع شبیهسازی VaR فراتر میرود.
- 2R
یک معیار آماری است که درصدی از سبد یک صندوق یا حرکات یک اوراق بهادار را نشان می دهد که می تواند با حرکت در یک شاخص معیار توضیح داده شود. برای اوراق بهادار با درآمد ثابت و صندوق های اوراق قرضه، معیار، اسناد خزانه داری ایالات متحده است. شاخص S&P 500 معیاری برای سهام و صندوق های سهام است.
مقادیر مربع R از صفر تا یک متغیر است و معمولاً به صورت درصد (0٪ تا 100٪) بیان می شود. مقدار 0.9 به این معنی است که 90٪ از آنالیز 90٪ از تغییرات در داده ها را تشکیل می دهد. مدلهای ریسک با مقادیر R-squared بالاتر نشان میدهند که متغیرهای مستقلی که در مدل استفاده میشوند، تغییرات متغیر وابسته را بیشتر توضیح میدهند.
R-Squared هنگام تلاش برای تعیین اینکه چرا قیمت یک سرمایه گذاری تغییر می کند، بسیار مفید است. این محصول فرعی (byproduct) یک مدل مالی است که مشخص می کند چه متغیرهایی نتیجه متغیرهای دیگر را تعیین می کنند.
مهم: فرمول یافتن R-Squared تقسیم واریانس غیرقابل توضیح (مجموع مجذورات باقیمانده) بر واریانس کل (مجموع مجموع مربعات) است. سپس این ضریب را از 1 کم کنید.
به سرمایهگذاران صندوقهای مشترک اغلب توصیه میشود از وجوهی که به طور فعال مدیریت میشوند با نسبتهایR-squared بالا که عموماً توسط تحلیلگران بهعنوان صندوقهای شاخص «closet» مورد انتقاد قرار میگیرند، اجتناب کنند. در این موارد، با هر سبدی از سرمایهگذاریها که بسیار شبیه به یکدیگر عمل میکنند، پرداخت هزینههای بالاتر برای مدیریت حرفهای زمانی که بتوانید نتایج یکسان یا نزدیک را از یک صندوق شاخص دریافت کنید، منطقی نیست.
انتهای پیام/