• En
  • پنجشنبه 06 دی 1403

گفت‌وگو با عضو هیات عامل صندوق توسعه

مشاوران خارجی به صندوق توسعه می‌روند

مشاوران خارجی به صندوق توسعه می‌روند
اگر بخواهیم، منابع به نحو ایده‌آلی مصرف شود، بهینه‌تر این است که در داخل مصرف نشود. ولی اما و اگرهای عملی زیادی در این مساله وجود دارد. این را سعید نوری نایینی می‌گوید که از معدود اقتصاددانان ایرانی است که تجربه سال‌ها مدیریت در یک نهاد جهانی (فائو) را دارد.

عرفان مردانی: مترجم کتاب «توسعه یعنی آزادی» در خصوص نحوه هزینه کرد دارایی‌هایی آزاد شده، معتقد است: مشکلات مهمی از نظر ساختاری و نهادی در اقتصاد ایران داریم. هدفمان این است که اقتصاد ایران به طرف یک اقتصاد توسعه‌یافته پیش رود. آن چیزی که اهمیت دارد این است‌ که اقتصاد ایران در شرایط حاضر و در بعد نهادی یا ساختاری به تغییر نگاه، نیاز دارد. اگر تمام گفت‌وگوها و مقالاتی را که منتشر می‌شود، نگاه کنید، بیشتر تاکید روی پول است، روی ارز است، که چگونه باید هزینه شود.

 به اعتقاد محمد سعید نوری نائینی، توسعه مخصوصاً برنامه‌ریزی‌ برای توسعه، که تبلور توسعه است، از پول‌محوری باید به اقتصادمحوری تغییر کند.

عضو هیات عامل صندوق توسعه ملی می‌گوید: ناگزیریم به سمت ظرفیت‌سازی در توسعه حرکت کنیم. اگر بر این اساس، در اقتصاد ظرفیت سازی کنیم و نگاه بلندمدت هم چاشنی این ماجرا قرار دهیم، به نظریه آمارتیاسن یا همان توسعه یعنی آزادی می‌رسیم. اگر جامعه‌ای موفق شود، آزادی‌های اساسی را برای مردم فراهم کند، توسعه خود به خود اتفاق می‌افتد.

معاون اقتصادی صندوق توسعه ملی دغدغه افتادن اقتصاد ایران در دام تجربه‌های شکست خورده را دارد؛ به طوری‌که هم از بیماری هلندی و خطر آن می‌گوید و هم معتقد است که باید در خارج از کشور سرمایه‌گذاری صورت بگیرد و از سود این سرمایه‌گذاری‌ها استفاده شود. گوشزد می‌کند که اقتصاد دوره سخت خود را گذرانده و دوباره نباید شرایط بعد از جنگ در اقتصاد ایران تکرار شود. شرح گفت‌وگو با وی در شماره 142 هفته‌نامه «تجارت فردا» منتشر شده است که خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید.

*وظیفه حساب ذخیره ارزی جلوگیری از نوسانات بوده و از میان هم نرفته و هنوز وجود دارد، ولی موجودی‌اش کاملاً صفر است. بنابراین حساب ذخیره ارزی بسیار بد مدیریت شده و تجربه نشان داده موفق نبوده است اما، صندوق توسعه ملی به هدف مشخص خود پایبند بوده است. در ساختاری که برای صندوق در نظر گرفته شده، نقش مغز متفکر بودنش بیش از نقش‌های دیگر است.

*سازمان برنامه، منابع را می‌گرفت و به پروژه‌ها تخصیص می‌داد. در سازمان برنامه در حداکثر حالت، چنین اتفاقی می‌افتد و با کارکرد صندوق دو تفاوت دارد. یکی اینکه صندوق توسعه ملی اصلاً از وام دادن به بخش دولتی منع شده است. صندوق اجازه ندارد، حتی یک دلار منابع به دولت بدهد. سازمان برنامه اما مسوولیت اصلی‌اش در این زمینه است.

* از 1327 که سازمان برنامه تشکیل شده، صدها پروژه ناموفق عظیم داشتیم که هیچ‌کس مسوول آن نیست. نه می‌شود به کسی گفت که شما مسوول هستید و نه می‌شود سراغ کسی رفت که پول‌ها چه شد. تفاوت در همین جاست، از نظر تئوری، پولی که وارد صندوق توسعه ملی می‌شود، باید به صورت ارزی سرمایه‌گذاری شود. اولویت هم باید در بازارهای مالی باشد که از پدیده منفی بیماری هلندی جلوگیری می‌کند، در حالی که سازمان برنامه در بهترین وضع خود، همه منابع را در داخل به ریال تبدیل می‌کند که معمولا صرف پروژه‌های عمرانی می‌شود، که به بیماری هلندی دامن می‌زند و یکی از اساسی‌ترین مشکلات اقتصاد و توسعه ایران در این سال‌ها همین موضوع بوده است.

*ما تجربه‌ سرمایه‌گذاری خارجی را نداریم. صندوق توسعه ملی، باید بتواند در دنیا سرمایه‌گذاری کند و این یکی از اساسی‌ترین برنامه‌های ماست. اقتصادی که 20 سال است، تقریباً از اقتصاد دنیا ایزوله بوده، کار آسانی را در پیش ندارد. در اساسنامه صندوق دیده شده که می‌توان از مشاوران خارجی استفاده کرد.

*ما در حال حاضر در معرض یک انتخاب بسیار مهم قرار گرفته‌ایم. سرمایه‌گذاری در داخل ایران و سرمایه‌گذاری در خارج از کشور. اگر ما این ارزها را در داخل ایران سرمایه‌گذاری کنیم، صد درصد از بیماری هلندی در امان نخواهیم ماند. این پول‌ها اگر تبدیل به ریال شود، گرفتاری‌های زیادی برای اقتصاد ما دارد ولی اگر تبدیل به ریال نشود، کمتر به مشکل برمی‌خوریم.

*برای جلوگیری از شدت گرفتن این قبیل گرفتاری‌ها، حتی یک‌ ریال از این پول نباید به داخل کشور بازگردد ولی یک ملاحظه دیگر را هم باید در نظر گرفت. مدت‌هاست در اقتصاد ایران سرمایه‌گذاری نشده‌و بازده سرمایه‌گذاری در داخل ایران بالاست. در مقابل در بازارهای خارجی رقابت به شکل حداکثری وجود داشته‌است. رقابت در سایر کشور‌ها موجب شده‌است که بازدهی سرمایه در بازارهای خارجی، فوق‌العاده کاهش پیدا کند. بنابراین اگر این امکان وجود دارد که از پتانسیل‌های داخلی استفاده کنیم، چرا خودمان وارد این بازار نشویم؟ پس می‌توان اینطور نتیجه گرفت که سنجیندن پتانسیل‌های سرمایه‌گذاری دلاری یا ارزی در داخل ایران هم یک اثر مثبت دارد و هم یک اثر منفی، آن هم بیماری هلندی است. بنابراین از نظر من بهتر است که هم در داخل سرمایه‌گذاری کنیم و هم در خارج از کشور.

*اصلاح نظام بانکی، آری، ولی تغییر یا ورود منابع بلوکه‌شده ما به طور بی‌حساب و کتاب همان‌طوری که خیلی‌ها منتظرش هستند، خیر. اقتصاد ما به تازگی یک تجربه آموخته‌ و به سختی عادت کرده است. تجربه سال‌های جنگ را نباید تکرار کنیم و دوباره به روش‌های قدیمی بازگردیم. 

امتیاز به خبر :