بومیسازی راهکار مطلوبی است اما اختراع چرخ از نو خیر. نمیتوان تجربهای کارآمد و امتحانپسداده در جهان را به صورت سلیقهای بومی کرد و انتظار نتایجی همپای جهان داشت. میپذیریم که ایران کشوری است با اقتضائات و شرایط خاص خود و آن را نه میتوان با نروژ و کانادا و سنگاپور مقایسه کرد و نه با همسایههایمان امارات و عربستان؛ اما اگر راهکاری وجود دارد که از شمال اروپا تا شرق آسیا امتحان پس داده و در تکتک کشورهای یادشده نتایج مثبتی به همراه داشته، ضرورت تغییر و بومیسازی چیست؟
به گزارش روابط عمومی صندوق توسعه ملی، علیرضا کنگرلو، مدیر حوزه ریاست و روابط عمومی صندوق توسعه ملی طی یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
«صندوق توسعه ملی»، نسخه بومیشده «صندوق ثروت ملی» است، نسخهای که گذر زمان نشان داده چندان کارآمد نبوده و الزام پیش روی امروز، بازگشت به همان نسخه اصلی، یعنی «صندوق ثروت ملی» با تمام اقتضائات است. نوشتار پیش رو در پی واکاوی چرایی این الزام است. صندوقهای ثروت ملی در جهان با کارکردهایی مشخص ایجاد شدند: حفظ سرمایههای ملی و مازاد تجاری، مولدسازی و ارزشآفرینی در پی تجمیع این منابع، خلق ثروت از محل هدایت سرمایهها به بخشهای مزیتدار اقتصاد و در نهایت انتقال سرمایههای ملی به نسلهای بعدی و پشتوانهسازی برای آینده کشورها.
صندوق ثروت ملی نروژ از جمله صندوقهایی است که با همین اهداف ایجاد شد و طی بیش از سه دهه، چنان دقیق و مشخص در مسیر تحقق این اهداف حرکت کرد که امروز نهتنها بر بام بزرگترین و قدرتمندترین صندوقهای ثروت جهان ایستاده که نروژ را هم به جمع غنیترین و باثباتترین اقتصادهای جهان هدایت کرده است. نروژ نفت خام و گاز میفروشد دقیقا مشابه ما؛ اما چهارمین درآمد سرانه در جهان را دارد؛ کشوری است با الگوی رفاهمحور شمال اروپا که یکی از بالاترین شاخصهای توسعه انسانی در جهان را دارد، به آموزش عالی یارانه میدهد و نظام فراگیر تامین اجتماعی دارد.
اگر همه این دستاوردها به پشتوانه پول نفت حاصل شده، چرا ما هم که منابع خود را خامفروشی میکنیم، وضعیتی شبیه نروژ نداریم؟ دلیل روشن است: ما درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز را بیواهمه تاکنون به بودجه جاری تزریق کرده و نروژ مازاد درآمد خود را یکسره به بازارهاى جهانی فرستاده و بهره انباشته حاصل کرده است. نروژ نفت و گاز میفروشد اما درآمدهای حاصله را مانند یکی از منابع درآمد دولت و چیزی همتراز با مالیات، در ستون درآمدهای بودجه دولت ثبت و خرج نمیکند. نروژ یک تفاوت اساسی با ما دارد و آن نهادینه شدن این باور عمومی است که منابع طبیعی، ثروتی برای آیندگان است و حق تصاحب و مصرف آن را نداریم.
به پشتوانه همین تفکر، مبالغ حاصل از فروش منابع ملی به مثابه سرمایه نگریسته شده و به صندوق ثروت ملی این کشور هدایت میشود تا پسانداز و برای آیندگان این کشور نگهداری و سرمایهگذاری شود. آری، نگاه سرمایهگونه به منابع ملی که باید حفظ شده و از نشت آن به هزینههای جاری جلوگیری شود، شالوده صندوقهای ثروت ملی بزرگ و موفق در جهان است؛ همانها که دقیقا در کسوت یک صندوق بیننسلی، در عین حفظ سرمایهها، ثروت میآفرینند. ایران نیز مانند دیگر کشورهای دارای منابع نفت و گاز طی سالها با درآمدهای سرشار و بیزحمت حاصل از فروش منابع روبهرو بوده و برای مدیریت این منابع، ظاهرا قدم در راهی میگذارد که کشورهایی چون نروژ پیمودند، اما با نسخه وطنی و بومیسازیشده؛ لذا در گام نخست، حساب ذخیره ارزی را ایجاد میکند. حسابی که نه فقط در اسم، که در کارکرد و هویت هم تفاوتهای بنیادی با مفهوم «صندوق ثروت ملی» داشت و با وجود ذخیره منابع قابلتوجهی از درآمدهای ناشی از فروش نفت و گاز، در نهایت و بهیکباره، منابعش راه به بودجه جاری پیدا کرد و در اندکزمانی نه نشانی از ذخیره ماند و نه حساب محل نگهداری ذخیره.
دولتمردان در واکنش به تجربه شکستخورده حساب ذخیره ارزی، این بار سعی کردند بیشتر به همان راه امتحانپسداده جهانی نزدیک شوند و هویتی تازه را بنیان نهادند. لیک با هدفِ گریز از بار معنایی «ثروت»، از عنوان «توسعه» استفاده کرده و صندوق توسعه ملی با اساسنامهای نزدیک به نمونههای جهانی شکل گرفت. شروع فعالیت این صندوق هم، شبیه به حساب ذخیره ارزی، مطلوب بود. بخشهای قابلتوجهی از منابع حاصل از فروش نفت و گاز طی یک دهه به این صندوق هدایت شد و حتی صندوق را ازحیث میزان داراییها در جمع صندوقهای بزرگ جهان قرار داد؛ اما همان تغییر کوچک و شاید نامحسوس برای وطنی کردن و بومیسازی، بزرگترین مانع پیش روی صندوق شد: بهواقع عنوان «توسعه»، مانع «توسعه» شد.
اطلاق عنوان توسعه بر صندوقی که کارکرد اصلیاش حفظ منابع و خلق ثروت است، دستاویزی شد که هر بار ذیل همین عنوان، منابع صندوق توسعه ملی خارج و صرف مخارج جاری دولت شود؛ ظاهرا مرتبهای صرف توسعه صنایع شد، مرتبهای صرف توسعه زیرساختهای حملونقلی و مرتبهای هم صرف توسعه کشاورزی و ... اما درنهایت در ردیف دیگر بودجههای جاری دولت خرج شد و آوردهای از منظر ماندگاری و پایداری منابع به همراه نداشت. اینکه امروز از ۱۵۰میلیارد دلار منابع ورودی به صندوق توسعه ملی، ۱۰۰میلیارد دلار آن در ردیف بدهیهای دولت به صندوق بوده، حاصل همان فرآیند بومیسازی صندوق ثروت است.
باید پذیرفت که «صندوق ثروت ملی»، سهمی در توسعه آنی نداشته و تعهدی هم به بودجههای جاری دولتها ندارد. صندوق ثروت ملی، منابع ملی را حفظ کرده و آن را صرفا با نگاه درآمدزایی و ارزشآفرینی در فعالیتهای سودآور و کمریسک ملی و بینالمللی سرمایهگذاری میکند تا از ثروت حاصله، هم اهالی امروز و هم ساکنان فردا بهرهمند شوند. به همین روست که بهقطعیت باید گفت آن چیزی که ماندگاری منابع برای آیندگان را تضمین میکند، پیادهسازی دقیق و با جزئیات کامل «صندوق ثروت ملی» است. تغییر واژهها و به کار گرفتن عنوان توسعه در عوض ثروت، تنها تطهیر واژههاست.
انتهای پیام/